کد مطلب:224062 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132
قسمتی از خطبة البیان
مفاتیح غیب نزد من است - و جز من پس از پیغمبر كسی از مخازن علوم غیبی اطلاع ندارد آن ذوالقرنین كه در مصاحف اولی مذكور است منم - منم صاحب خاتم و انگشتر سلیمان - منم صاحب صراط و قسمت كننده بهشت و جهنم - منم آیت خداوند جبار و حقیقت اسرار - منم كه به درختان برگ می دهم و میوه ها را می رسانم و چشمه ها را بیرون آورده و نهرها را جاری می سازم - منم گنجینه دانش و كوه بلند بینش - منم امیرالمؤمنین و حجت خدا در آسمان و زمین - منم دعوت كننده به حق - منم قیامت - منم كتاب مبین كه در آن شكی نیست - منم اسماء حسنی كه خدا امر كرد به آنها دعا كنید منم آن نوری كه موسی از آن هدایت یافت - منم صاحب طور سینا و بیرون آورنده مردگان از قبور - منم مصاحب نوح و نجات دهنده او - منم همراه ایوب و شفا دهنده او - منم آنكه آسمانها را به امر حق بر پا ساختم - منم ولی خدا بر خلق - منم آنكه خداوند اداره امور خلق را به دست من سپرده - منم جانشین و خلیفه خدا بر روی زمین - منم سر خخدا در بلاد او و
[ صفحه 465]
حجت وی بر بندگان او - منم امر خدا و روح او - منم كه كوههای بلند را استوار ساختم و چشمه های آب را از زمین كوهها بیرون آوردم و درختان را از میان خاك رویاندم و میوه های گوناگون از آن بیرون آوردم - منم كه روزی ها را تقسیم می كنم و مرده را از قبر بیرون می آورم - منم فرود آورنده قطره های باران و نور بخش آفتاب و ماه و ستارگان و بر پا كننده قیامت و ظاهر كننده روز و شب و ساعت - منم آنكه اطاعت مرا خداوند واجب فرمود - منم زنده جاوید كه هرگز نمی میرم و اگر مرده ام نمرده ام - منم سر خدا و عالم به آنچه بوده و هست منم صاحب حشر و نشر و مالك مناقب و مفاخر - منم صاحب كواكب - منم زایل كننده دولتها و مالك زلزله ها و تكانها و كسوفها و خسوفها - منم فرمانده همه امور جوی و نابود كننده فرعونها و نمرودها - منم نور انوار و حامل عرش ابرار و صاحب كتب آسمانی - منم آن دری كه بر روی منكرین باز نمی شود و آنان را از بهشت بهره نمی دهد - منم كه فرشتگان به خوابگاه من ازدحام می كنند و عابدان به آرامگاه من سر از پا نمی شناسند - منم آن كه آفتاب برای من دو بار باز پس فرستاده شد و دوبار بر من سلام كرد - منم كه با رسول خدا بدو قبله نماز گذاردم و با او دوبار بیعت نمودم - منم صاحب غزوات بدر و حنین - منم طور و كتاب مسطور و بحر مسجور و بیت معمور - منم آنكه خداوند خلایق را باطاعت من دعوت فرمود و هر كه تمرد كرد مسخ شد و آنكه اطاعت نمود نجات یافت - منم آنكه كلیدهای بهشت و زنجیرهای جهنم دست من است - منم آنكه با رسول خدا در زمین و آسمان و عروج به عرش با او بودم - منم آن مسیحا در وقتی كه نه روحی جنبنده و نه نفس نفس كشیده - منم صاحب قرون اولیه - منم كه موسی را از دریا گذراندم و فرعون و لشكریان او را غرق نمودم - منم كه زبان جانوران و مرغان را می دانم - منم كه هفت آسمان را به یك لمحه می پیمایم - منم كه به خواست خدا صورتها را منقلب می نمایم - منم چراغ راهنمائی و كلید پرهیزكاری منم آغاز و انجام و ناظر اعمال بندگان - منم خازن آسمانها و زمین بامر پروردگار - منم گستراننده عدالت - منم آنكه عبادت هیچ كسی جز بدوستی من قبول نمی شود و حساب كسی جز بامضاء من مقبول نمی گردد - منم آنكه به هر زبانی سخن می گویم و به همه علوم واقفم - من هستم محمد و محمد من است - منم كلمه توحید و نیرو و حول و قوه الهی [1]
[ صفحه 466]
مولوی چندین غزل در مدح امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام اتخاذ سند از همین خطبة البیان نموده و گفته است:
ای عاشقان ای عاشقان من تلخ را شیرین كنم
من كور مادر زاد را از یك نظر حق بین كنم
من آمده عیسی دمم بهر حساب مردگان
من زنده سازم مرده را وآنگه نكو آئین كنم
من ساقی بزم ویم من صفدر رزم ویم
من خسرو و فرهاد را در یك نفس شیرین كنم
من كبر عالم دیده ام زنار را بریده ام
من مؤمن صد ساله را در یك نفس بی دین كنم
صد جان به هر سو هر زمان خندان كنم از وصل او
صد دل به هر سو می دهم از هجر او غمگین كنم
از ساحل دریای او هر دم یكی را دركشم
سازم دلش را چون صدف آنگاه گوهر چین كنم
من داروی هر خسته ام - مفتاح هر دل بسته ام
هر دم هزاران ذره را با عشق شمس الدین كنم
ما مظهر انوار تجلی جهانیم
مفتاح عیان آمده و گنج نهانیم
هر بار كه بینیم كه یك قطره جدا شد
یك موج فرستیم و بدریاش رسانیم
ما آینه ی طلعت جانبخش نگاریم
مجموعه ی اسرار سرا پرده ی جانیم
گر در صف عشاق تو در خاك نشستیم
بر جمله سلاطین جهان شاه نشانیم
ما را نتوان یافت بدین بینش و كوشش
ما را به از این جوی كه این باره نه آنیم
[ صفحه 465]
حجت وی بر بندگان او - منم امر خدا و روح او - منم كه كوههای بلند را استوار ساختم و چشمه های آب را از زمین كوهها بیرون آوردم و درختان را از میان خاك رویاندم و میوه های گوناگون از آن بیرون آوردم - منم كه روزی ها را تقسیم می كنم و مرده را از قبر بیرون می آورم - منم فرود آورنده قطره های باران و نور بخش آفتاب و ماه و ستارگان و بر پا كننده قیامت و ظاهر كننده روز و شب و ساعت - منم آنكه اطاعت مرا خداوند واجب فرمود - منم زنده جاوید كه هرگز نمی میرم و اگر مرده ام نمرده ام - منم سر خدا و عالم به آنچه بوده و هست منم صاحب حشر و نشر و مالك مناقب و مفاخر - منم صاحب كواكب - منم زایل كننده دولتها و مالك زلزله ها و تكانها و كسوفها و خسوفها - منم فرمانده همه امور جوی و نابود كننده فرعونها و نمرودها - منم نور انوار و حامل عرش ابرار و صاحب كتب آسمانی - منم آن دری كه بر روی منكرین باز نمی شود و آنان را از بهشت بهره نمی دهد - منم كه فرشتگان به خوابگاه من ازدحام می كنند و عابدان به آرامگاه من سر از پا نمی شناسند - منم آن كه آفتاب برای من دو بار باز پس فرستاده شد و دوبار بر من سلام كرد - منم كه با رسول خدا بدو قبله نماز گذاردم و با او دوبار بیعت نمودم - منم صاحب غزوات بدر و حنین - منم طور و كتاب مسطور و بحر مسجور و بیت معمور - منم آنكه خداوند خلایق را باطاعت من دعوت فرمود و هر كه تمرد كرد مسخ شد و آنكه اطاعت نمود نجات یافت - منم آنكه كلیدهای بهشت و زنجیرهای جهنم دست من است - منم آنكه با رسول خدا در زمین و آسمان و عروج به عرش با او بودم - منم آن مسیحا در وقتی كه نه روحی جنبنده و نه نفس نفس كشیده - منم صاحب قرون اولیه - منم كه موسی را از دریا گذراندم و فرعون و لشكریان او را غرق نمودم - منم كه زبان جانوران و مرغان را می دانم - منم كه هفت آسمان را به یك لمحه می پیمایم - منم كه به خواست خدا صورتها را منقلب می نمایم - منم چراغ راهنمائی و كلید پرهیزكاری منم آغاز و انجام و ناظر اعمال بندگان - منم خازن آسمانها و زمین بامر پروردگار - منم گستراننده عدالت - منم آنكه عبادت هیچ كسی جز بدوستی من قبول نمی شود و حساب كسی جز بامضاء من مقبول نمی گردد - منم آنكه به هر زبانی سخن می گویم و به همه علوم واقفم - من هستم محمد و محمد من است - منم كلمه توحید و نیرو و حول و قوه الهی [1]
[ صفحه 466]
مولوی چندین غزل در مدح امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام اتخاذ سند از همین خطبة البیان نموده و گفته است:
ای عاشقان ای عاشقان من تلخ را شیرین كنم
من كور مادر زاد را از یك نظر حق بین كنم
من آمده عیسی دمم بهر حساب مردگان
من زنده سازم مرده را وآنگه نكو آئین كنم
من ساقی بزم ویم من صفدر رزم ویم
من خسرو و فرهاد را در یك نفس شیرین كنم
من كبر عالم دیده ام زنار را بریده ام
من مؤمن صد ساله را در یك نفس بی دین كنم
صد جان به هر سو هر زمان خندان كنم از وصل او
صد دل به هر سو می دهم از هجر او غمگین كنم
از ساحل دریای او هر دم یكی را دركشم
سازم دلش را چون صدف آنگاه گوهر چین كنم
من داروی هر خسته ام - مفتاح هر دل بسته ام
هر دم هزاران ذره را با عشق شمس الدین كنم
ما مظهر انوار تجلی جهانیم
مفتاح عیان آمده و گنج نهانیم
هر بار كه بینیم كه یك قطره جدا شد
یك موج فرستیم و بدریاش رسانیم
ما آینه ی طلعت جانبخش نگاریم
مجموعه ی اسرار سرا پرده ی جانیم
گر در صف عشاق تو در خاك نشستیم
بر جمله سلاطین جهان شاه نشانیم
ما را نتوان یافت بدین بینش و كوشش
ما را به از این جوی كه این باره نه آنیم
[1] اين حقيقت را در كتب آسماني ملل ديگر به عناوين مختلف مي توان يافت چنانچه در كتاب گيرتشن پيغمبر هنديان مي بينيم.